- آدرس وبلاگ تصادف http://www.tasadoof.blogspot.com/
- صلح و آرامش http://www.peace-aramesh.blogfa.com/
۱۳۸۷ بهمن ۹, چهارشنبه
آدرس سايت و وبلاگ هاي حسن نعمتي
بانك ها بزرگترين خيانت را به مردم(كشور) كردند.
بانكها عامل گراني ، تورم و بيكاري در كشور بوده اند. و حمايت خوبي ازربا خوار كردند.به بها نه هاي مختلف به توليد كننده وام ندادند و تمام توليد كننده ها را گرفتار و محتاج به نزول خوار كردند. توليد كنندها در آمد خود را بايد به بعنوان ماليات به دولت پرداخت مي كردند اما عملا به جيب نزول خور هاي بي رحم ريختند .بانكها نبايد به پول سود بدهند. چرا ؟ چون كسي كه پول مازاد دارد يا بايد خريد انجام دهند يا اينكه مجبور است به بانك بسپارد. در غير اينصورت پول ميشود بلاي جان. الان مشكل اينجاست كسي كه پول دارد محاسبه مي كند اگر من اين پول را به بانك ميگذاشتم 19 درصد سود مي گرفتم حالا كه به بانك ندادم. كالائي را كه در اختيار دارم بايد 20 درصد گرانتر بفروشم و از طرفي كسي قرار است جيزي را بخرد اين فكر را ميكند كه اگر امروز نخرد فردا 20 درصد گران ميشود و عملا همه را در تلاطوم مي اندازد. و همه براي خريد عجله ميكنند و همين قضيه باعث گراني در كشور ميشود. اگر به همين روند ادامه بدهيم يعني سالي 20درصد تورم. ولي اگر به پول بهره پرداخت نشود. با نكها هم قدرت شان بالا ميرود. واگرهمين پولها به توليد تزريق شود. توليد كننده توان خود را براي ارتقاع كيفيت مي گذارند. در باز جهاني نيز توان رقابت پيدا ميكنند.ما بايد اين را بدانيم نجات هر كشوري فقط در گرو توليد است.
۱۳۸۷ دی ۳۰, دوشنبه
زني از خانه بيرون آمد و سه پيرمرد را با چهره های زیبا جلوي در ديد.
زني از خانه بيرون آمد و سه پيرمرد را با چهره های زیبا جلوي در ديد.به آنها گفت: « من شما را نمي شناسم ولي فکر مي کنم گرسنه باشيد، بفرمائيد داخل تا چيزي براي خوردن به شما بدهم.»آنها پرسيدند:« آيا شوهرتان خانه است؟»زن گفت: « نه، او به دنبال کاري بيرون از خانه رفته.»آنها گفتند: « پس ما نمي توانيم وارد شويم منتظر می مانیم.»عصر وقتي شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را براي او تعريف کرد.شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائيد داخل.»زن بيرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمي شويم.»زن با تعجب پرسيد: « چرا!؟» يکي از پيرمردها به ديگري اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پيرمرد ديگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقيت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنيد که کدام يک از ما وارد خانه شما شويم.»زن پيش شوهرش برگشت و ماجرا را تعريف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنيم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولي همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقيت را دعوت نکنيم؟»فرزند خانه که سخنان آنها را مي شنيد، پيشنهاد کرد:« بگذاريد عشق را دعوت کنيم تا خانه پر از عشق و محبت شود.»مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بيرون رفت و گفت:« کدام يک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.»عشق بلند شد و ثروت و موفقيت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسيد:« شما ديگر چرا مي آييد؟»پيرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت يا موفقيت را دعوت مي کرديد، بقيه نمي آمدند ولي هرجا که عشق است ثروت و موفقيت هم هست! »آری... با عشق هر آنچه که می خواهید می توانید به دست آوردید.
۱۳۸۷ دی ۲۲, یکشنبه
چنان با مردم رفتار كنيم كه انگار دويست سال دركنارشان هستيم.
براي چه كسي ؟
اگر بدانيم كه عمرمان خيلي كوتاه است و اين چند روز دنيا را براي خود و ديگران سخت نميگيريم.و خوش بينانه اگر تاسن حدود هشتاد سالگي عمر كنيم و اگر اين مدت را سالم زندگي كنيم از سن شصت تاهشتاد سالگي خوش ميگذرد چون انسان تا سن حدودا بيست تا بيست و پنج سالگي به فكر بازي و بازي گوشي هستيم و حدودا تا پنجاه تا شصت ساللگي به آينده فكر ميكنيم و بعد از حدودا پنجاه تا شصت سالگي به بعد به گذشته فكر ميكنيم و انشاالله كه براي آينده حق و ناحق نكرده باشيم يعني با رانت و با كلاه برداري وغيره ... به مال ومنا ل نرسيده باشيم آن موقع اين دوران بازنشتگي و استراحت خوش ميگذرد و لي اگر خداي ناكرده حق كسي را ضايع كرده باشيم (حتي بي وجدانش ) اين دوران استراحت خيلي بد ميگذرد. و اگر جسارت داشته باشيم و طرفمان هم زنده باشد و بتنوانيم برويم از آنان حلاليت بطلبيم خوشا بحالمان. ولي اگر اين جسارت عذر خواهي را نداشته باشيم و طرف حسابمان را هم پيدا نكنيم يا مرده باشد. كه اميدوارم اينچنين نباشد آن موقع زمان بازنشتگي واستراحت خيلي سخت ميگذرد و چه بسا به اضطراب و جنون گرفتار ميشويم . و اميد وام كه همه ما در زندگي مان رعايت انصاف را داشته باشيم تا مراحل زندگي را به خوشي بگذرانيم.
* اميدوارم همه لذت گذشت را بدانيم
اگر بدانيم كه عمرمان خيلي كوتاه است و اين چند روز دنيا را براي خود و ديگران سخت نميگيريم.و خوش بينانه اگر تاسن حدود هشتاد سالگي عمر كنيم و اگر اين مدت را سالم زندگي كنيم از سن شصت تاهشتاد سالگي خوش ميگذرد چون انسان تا سن حدودا بيست تا بيست و پنج سالگي به فكر بازي و بازي گوشي هستيم و حدودا تا پنجاه تا شصت ساللگي به آينده فكر ميكنيم و بعد از حدودا پنجاه تا شصت سالگي به بعد به گذشته فكر ميكنيم و انشاالله كه براي آينده حق و ناحق نكرده باشيم يعني با رانت و با كلاه برداري وغيره ... به مال ومنا ل نرسيده باشيم آن موقع اين دوران بازنشتگي و استراحت خوش ميگذرد و لي اگر خداي ناكرده حق كسي را ضايع كرده باشيم (حتي بي وجدانش ) اين دوران استراحت خيلي بد ميگذرد. و اگر جسارت داشته باشيم و طرفمان هم زنده باشد و بتنوانيم برويم از آنان حلاليت بطلبيم خوشا بحالمان. ولي اگر اين جسارت عذر خواهي را نداشته باشيم و طرف حسابمان را هم پيدا نكنيم يا مرده باشد. كه اميدوارم اينچنين نباشد آن موقع زمان بازنشتگي واستراحت خيلي سخت ميگذرد و چه بسا به اضطراب و جنون گرفتار ميشويم . و اميد وام كه همه ما در زندگي مان رعايت انصاف را داشته باشيم تا مراحل زندگي را به خوشي بگذرانيم.
* اميدوارم همه لذت گذشت را بدانيم
كشاورز تا صنعت كار دست در دست هم ميهن خويش را به مهر كنيم آباد
از كشاورز تا صنعتگر
*دولت وظيفه خود بداند كه بايد در كنار توليد كننده باشد. (دست در دست هم تا كمك همديگر باشند)
*سعي كنيم توليد كننده قوي بشود و يعد انواع عوارض را طلب كنيم بدانيد اگر توليد كننده در آمدي هم دارد در براي ارتقاع محل كار خود هزينه ميكند و آن هم در ايران است نه جاي ديگر اينقدر به توليد كننده براي اخذ عوارض فشار نيارويد .
* تازماني كه واردات كالاي ساخته شده به راحتي وارد كشور بشود عملا توليد سخت ميشود.
* بايد رقابت ايجاد شود تا كالاي با كيفيت توليد شود.
* بروكراسي اداري توان توليد كننده را ميگيرد.
*توليد كننده گدا نيست كه حمايت شود. توليد كننده آن قدر جسارت دارد كه در گرما و سرما شب و روز خود را به آب و آتش بزند و تمام ريسكها و مشكلات را تحمل كند تا محصولي را به عمل آورد يكي از مديران ارشد اداره مالياتي كشور توليد كننده را با گداي سرخيابان مقايسه كرد( به من گفت از اداره مالياتي تا ميدان امام خميني سي تا گدا تقاضاي پول ميكنند چگونه بفهميم كي راست ميگه كي دروغ ميگه ) واقعا باعث تاسف همين بينش باعث تعطيلي بسياري از واحد هاي توليدي شده
*دولت وظيفه خود بداند كه بايد در كنار توليد كننده باشد. (دست در دست هم تا كمك همديگر باشند)
*سعي كنيم توليد كننده قوي بشود و يعد انواع عوارض را طلب كنيم بدانيد اگر توليد كننده در آمدي هم دارد در براي ارتقاع محل كار خود هزينه ميكند و آن هم در ايران است نه جاي ديگر اينقدر به توليد كننده براي اخذ عوارض فشار نيارويد .
* تازماني كه واردات كالاي ساخته شده به راحتي وارد كشور بشود عملا توليد سخت ميشود.
* بايد رقابت ايجاد شود تا كالاي با كيفيت توليد شود.
* بروكراسي اداري توان توليد كننده را ميگيرد.
*توليد كننده گدا نيست كه حمايت شود. توليد كننده آن قدر جسارت دارد كه در گرما و سرما شب و روز خود را به آب و آتش بزند و تمام ريسكها و مشكلات را تحمل كند تا محصولي را به عمل آورد يكي از مديران ارشد اداره مالياتي كشور توليد كننده را با گداي سرخيابان مقايسه كرد( به من گفت از اداره مالياتي تا ميدان امام خميني سي تا گدا تقاضاي پول ميكنند چگونه بفهميم كي راست ميگه كي دروغ ميگه ) واقعا باعث تاسف همين بينش باعث تعطيلي بسياري از واحد هاي توليدي شده
اشتراک در:
پستها (Atom)